دیدگاه کالبدی شهر
قدیمیترین و بیشترین مقالات و ادبیات موجود دربارهی شهر و برنامهریزی شهری مربوط به کالبد و سیستم کالبدی شهر است. طراحی کاهون در 2670 سال ق.م. در مصر و شهر بابل در 670 ق.م در عراق و میلتوس در 479 ق.م. در یونان از قدیمیترین شهرهای ساخت دست بشر براساس یک سیستم کالبدی است.
اهمیت دادن به کالبد شهر بهعنوان مهمترین عامل در ساختار شهر در دوره امپراطوری روم، قرونوسطی و رنسانس استمرار مییابد. «شهرسازی رنسانس، نظم آگاهانه ساختمانها براساس طراحی از پیش تعیینشده محسوب میشود. توسعه رنسانس در هنرهای پلاستیک و شهرسازی کالبدی با هندسه دقیق، در ارتباط با رشد اومانیسم ادبی و علمی بود». آنها به ایدئالهای دنیوی توجه داشتند و نه به ایدئالهای معنوی، به عمل و نه به اندیشه، به بدیهیات و نه به موهومات (موریس، جیمز-1368:166) از دیدگاه مرویس یک کالبد دقیق، موزون و آراسته جوابی است برای همه ایدئالها.
شهرسازی رنسانس در اروپا به تأثیر توسعه هنرهای پلاستیک و زیباشناسی، در دوره باروک تحت سیطره حاکمان مقتدر بهعنوان ابزار قدرت سیاسی و اقتصادی، (موریس، جیمز 1368:177) و پس از سقوط قسطنطنیه و رشد علم مهندسی رزمی، بهعنوان پدیدهای دفاعی و در دوران انقلاب صنعتی بهترین شکل برای مبادله کالا و تردد انسانها و در اوایل قرن بیستم، تفکر مدرنیسم بهعنوان خط تولید بهصورت ها و اشکال مختلفی بروز کرده است. متفکرین این مکتب فکری معتقدند، مانند طراحان شهری میباید زمینهای فراهم آورند تا تجربه زندگی درمجموع، تجربهای هماهنگ شود و ابعاد طرحهای آنان کل یک شهر را در برگیرد (بکین، ادموند 1376:19).
به عقیده ادموند بیکن: «شهر هنر مردم است. تجربهای است مشترک، جایی است که هنرمند با بیشترین تعداد تحسینکننده بالقوه خود روبرو میشود». (بیکن، ادموند 1376:23). پیروان این مکتب فکری، بر این عقیدهاند که برای هر نیاز مادی و یا معنوی، عینی یا ذهنی بشر، قالب و کالبد مناسبی با شکل معین وجود دارد که میتواند به بهترین وجه برآورنده آن نیاز یا فعالیت لازم باشد. خواه این نیاز، اسکان کارگران در کمپ کاهون فراعنه مصر، ایجاد پایگاهی نظامی- اداری در شهرکهای جدید روم باستان، نیاز به عبادت در حس زیباییشناسی همراه باقدرت دفاع نظامی در شهرهای اولیه دورهی رنسانس، ابزار قدرت سیاسی در دورهی باروک، لذتجویی و لذت طلبی در دورهی رومانتیزم، تسهیل حملونقل در دوره انقلاب صنعتی و بهداشتی محیط در قرن هیجده، عدالت اجتماعی در شهرهای جدید قرن نوزدهم و تأسیسات شهری کارآمد در قرن بیستم باشد. نگرش کالبدی به شهر درگذشته به سبب اعتقاد به رابطهای علت- معلولی ساده در نظام شهری بود، زیرا ساخت کالبد شهر بهعنوان مجموعهای از عناصر فیزیکی، عینی، قابللمس، اندازهگیری و مقایسه تصویر میش شود؛ بنابراین برای رفع هر نیازی، شکل کالبدی مناسبی طراحی و اجرا میشود که نتایج آن بهراحتی قابلمقایسه با اشکال دیگر است. در اوایل قرن بیستم، پیشرفت علوم فیزیکی از یکسو و جهانبینی مادیگرایی و ماتریالیستی از سوی دیگر، موجب شد تا در شهرسازی نیز برای درمان هر دردی به دنبال راهحل کالبدی و فیزیکی باشند. (1961:448 Jacobs,Jane).
.: Weblog Themes By Pichak :.