مدیریت شهری: رویکرد یکپارچه نگر
رونالد مک گیل (469-463، 1998، McGill) در مقاله خود با عنوان مدیریت شهری در کشورهای درحالتوسعه تشریح و توضیح بیشتر درباره مفهوم مدیریت شهری میدهد. مک گیل در ابتدا با طرح پرسش اشتُرن درباره اینکه آیا مدیریت شهری یک هدف عملیاتی، فرایند یا یک ساختار است؟ بعد از بررسی جامع تاریخی مفهوم مدیریت شهری و در پاسخ به پرسش طرحشده، سه بُعد کلیدی را بهعنوان اجزای سازنده تعریف مفهوم و رویکرد مدیریت شهری موضوع بحث قرار میدهد که پاسخ روشن به آنها میتوان تعریفی اقناعکننده از مدیریت شهری فراهم سازد. این سه بُعد که در قالب سه پرسش و چالش قابلطرح است عبارتاند از:
- اول، باید روشن شود چه کسی یا چیزی باید نیروی محرک و پیش راننده مدیریت شهری باشد؟
- دوم، باید این درک حاصل شود که پیچیدگی ذاتی سیستم شهر در برابر مدیریت جامع مقاومت خواهد کرد. برای این منظور باید یک رویکرد سازگار با ماهیت پیچیده سازمانی از نو تعریف گردد.
- سوم، تناقض و تضاد بالقوه بین نیروها و گرایشهای استراتژیک در مقیاس شهر و سرزندگی عملیاتی در سطح پروژه - که مک گیل آن را تفکیک برنامهریزی از اجرا میخواند- باید به طرز رضایت بخشی حال و رفع شود.
مطابق نظر مک گیل، باگذشت دهه 1980 میلادی، تجارب جهان درحالتوسعه دهنده گذار از دیدگاه خیریهای بود. تأمین زیرساختهای تکبعدی (مانند سدسازی) بهتدریج موردتردید قرار گرفت، به این دلیل که چنین پروژههایی پیامدها و اثرات اجتنابناپذیر و بزرگی بر دیگر بخشهای اقتصادی، اجتماعی و سیستمهای زیستمحیطی به بار میآورد. دو تغییر در حال شکلگیری بود. اول اینکه سازمانهای خیریه بهجای اجرای پروژههای مهندسی بزرگمقیاس بهسوی فرایند ظرفیتسازی نهادی حرکت کردند که درنتیجهی آن کشورهای درحالتوسعه این امکان را مییافتند که به تأمین خدمات و نگهداری زیرساختهای خود بپردازند. این سرآغاز توسعه نهادی بهعنوان فرایند متمایزی در مداخله این سازمانها در گستره جهان درحالتوسعه بود. دومین تغییر، طرح این ایده بود که بین پروژههای زیرساختی مختلف، بهویژه در بخش شهری، هم پیوندی وجود دارد.
.: Weblog Themes By Pichak :.