شرایط طبیعی وشهر
به طور کلی نقش شرایط طبیعی به ویژه آب وهوا و پیامدهای آن درتشکیل سیمای شهر وشیوهی عملکرد فضای شهری غالباً کم اهمیت انگاشته شده است. لیکن باارزشی که امروزه برای محیط زیست قائلاند واکنشهایی دراین زمینه دیده میشود. توجه به شرایط طبیعی باید به گونهای باشد که بهره گیری بهتر از ویژگیهای هر منطقه وشهر راممکن سازد. تفاوتهای سنتی آنها رامحفوظ بدارد، دربرابر گرایش همگانی به همسان سازی ناشی از تعمیم فنون صنعتی ساختمان سازی واستدلالهای اقتصادی مقاومت کند و در برابر تغییر رفتارها نسبت به آنچه در گذشته متداول بوده است به رویارویی بپردازد.
نخستین نمود شرایط طبیعی در اقامتگاه شهری و روستایی با گوناگونی مصالح ساختمانی، ساختار ورنگ آنها متجلی میشود: آجرها وسفالها به شکلهای مختلف، گرانیتها، ماسه سنگها، سنگهای آهکی به صورتهای ناهمگون، خانههای ساخته شده با مصالح سبک در کشورهای گرمسیر وخشک با سنگهای ماسهای وآذرین خاکستری یاقوهای، تولوزقدیم با آجرهای صورتی، شهرهای سفید پوستان افریقای شمالی در نگاه اول با رنگشان مشخص میشوند.مصالح ساختمانی محلی همیشه ارزانتر نیست به این خاطر که تولید صنعتی آنها دشوار است ونیروی کار زیاد وبا تجربهای را می طلبد . اما محیط را محترم میدارد زیرا که زائیده آن است!
شهر نشینی و توسعهی شهری یکی از پدیدههای عمدهی دوران معاصراست. همان گونه که قرن گذشته را قرن انقلاب صنعتی نامیدهاند، قرن حاضر راهم قرن انقلاب شهری مینامند رشد شهرنشینی به مفهوم امروزی آن از کشورهای صنعتی آغاز شد ودرنیمه دوم قرن بیستم به صورت پدیدهای جهان شمول درآمد! علل وانگیزههای شهرنشینی در ممالک صنعتی وغیر صنعتی بسیار متفاوت و ناهمگون است. درکشورهای دسته اول این پدیده با دوران صنعتی شدن همسویی دارد. درحالی که نیروی محرکهی شهرنشینی در بیشتر کشورهای دسته دوم از تجارت و صادرات مواد اولیه سرچشمه میگیرد.
ازآنجا که صنعتی شدن از اولویتهای کشورهای اروپای غربی محسوب میشد، به زودی شهرهای بزرگ آنها با انبوهی از مشکلاتی همچون مسائل زیست محیطی ، بحران مکسن، شرایط نامطلوب کار، افت کیفیت زندگی وغیره روبرو شدندو اقتصاداانان، جامعه شناسان، پزشکان، سیاستمداران و هنرمندان با گفتارها ونوشتارهای خود به نکوهش شهرهای صنعتی پرداختند و با تشریح شهرهای آرمانی خود به تدریج شهرسازی با محتوای جدید را بنا نهادند.
آمایش سرزمین و اندازهی شهر بهینه
به منظور آیندهنگری در آمایش سرزمین میتوان در چهارچوب امکانات هر کشوری از هر منطقه به جست وجوی بهترین مکان، اندازه وتوزیع فعالیتهای شهری پرداخت ودر پی آن توزیع بهینه جمعیت را در قالب شهرهای بزرگ منطقهای، شهرهای متوسط وشهرهای کوچک بررسی کرد. به طور کلی بهترین شبکهی شهری شامل مجموع شهرهای بزرگ وحومههایشان میشود یابه عکس، در برگیرندهی بیشترین تعداد شهرهای کوچک ومتوسط است؟ گسترش زیاد وحساب شده منافعی را در بردارد لیکن به یقین آثارمنفی خویش را هم داراست.
معیارهایی که تعیین کنندهی بهترینها هستند وشاید چیزی جز سراب نباشند، کداماند؟ اگر ابعاد مناسب شهر که آشکار قابل تجدید نظرند، به فرض ماندنی بودند ودوام پیدا میکردند درآن صورت هنگامی که از حدود معین خود تجاوز میکردند، عقلاییترآن بود که اولیت را به رشد شهرهای دیگرداد یا ساخت شهرهای جدید را آغازکرد؟ تا چه حد میتوان رشد شهری را مهار کرد وآن را از شهری به شهر دیگر منتقل ساخت؟ به طور کلی پایداری دربرابر جنبشها وحرکتهای خود جوش مردمی که عکس العمل نیازهای جبری جامعه است آسان نیست وبه هر حال اجرای محدودیتهای شدید به منظور دستیابی به وضعیت بهتر، به سختی برای مردم قابل پذیرش است. دراین زمان که گذر نامه در بسیاری ازمرزها در خواست نمیشود آیا برقراری گذرنامهی داخلی قابل تصور است درحالی که این کار در کشورهایی هم که زمانی آن را به اجرا گذاشته بودند هم اکنون منسوخ شده است؟ وازهمه اینها گذشته این سیاست چه لطمهی بزرگی به آزادی فردی میرساند!
منبع: شهر؛ژان باستیه ، برنادرددزر
ترجمه: دکتر علی اشرفی
تراکم نخستین خصوصیت فضای شهری است
بدون داشتن حداقل تراکم ، فضای شهری وجود ندارد.تراکمها به شکل های گوناگون هم چون ساختمانها، ساکنان، فعالیتها، پیشهها جریانها، ارزشها وغیره نمایان میشوند. تغییرات سریع آن غالباً در فواصل کوتاه، ساختار فضایی را تعیین میکند که شامل قطبها، محورها، مناطق کم وبیش همگون ودرحاشیه کم وبیش درحال تبدیل شدن به شهراست؛ همه تراکمها بسیار متغیر وطبقه بندی شده هستند. برای انسانها، فعالیتها، چرخش وسایط نقلیه،تفاوت عمده بین تراکمها غالباً متضاد به هنگام روز وشب ودرمرکز وحاشیه شهر است.
شباهت هایی بین شهرها وگونه های فضای شهر ی، روابط متقابل بین خصوصیات و عوامل فرآیندهای مشترک وتحولات همسان وجوددارد لیکن از سوی دیگر هر شهر ویژگی های خاص خویش ر انیز داراست. هر شهر ، گذشته ی خود ، منظره خود، موقعیت خود ، جایگاه خوددرطبقه بندی شهری و شبکه ی ترابری کلی ، ابعاد فضایی وجمعیتی خود، عملکرد وفعالیتهای خود، ساختار اجتماعی - حرفه ای مشاغل و جمعیت خود، پویایی نفوس خود، روابط اجتماعی و سیاسی خود، وضعیت روحی وامکانات مالی خود، سازمان فضایی خود، نیروی بالقوه ی تحولات ورفتار خود را دارد.اگر لازم است نظریه های کلی و گونه شناسی برای شهر به وجود آید.
منبع: شهر؛ژان باستیه ، برنادرددزر
ترجمه: دکتر علی اشرفی
شهر
1- شهر پیش ازهمه فضایی است که به وسیله فاصلهها، مساحتها وتراکمها مشخص میشود. این جا قلمرو مساحان وهندسه دانان است وبا ثبت اراضی وتقسیم آن ها به قطعات کوچک واقع درجزایرواحداث معابر همراه با تأسیسات و شبکههای زیرزمینی، بُعد سومی به دست میآورد. هنگامی که کاربری آن کنترل میشود، بیشتر قوانین رابطهی مفیدتری را بین حجم ساخته شده یا مساحت زیرساخت با سطح اراضی باز بر قرار میکنند، پس این فضایی هندسی است که نه تنها پایه وتکیه گاه توسعه بعدی شهر میشود بلکه بخش اعظم فضای آن را تعیین میکند.
2- شهر فضایی است کالبدی که با پستی وبلندیها وارتفاعاتش، شیبهاو گسستگی شیبهایش، ساختار طبقات زیر زمینش، آب وهوای منطقهای ومحلیاش، وجود آبهای سطحی و زیرزمینیاش، گیاهان طبیعی یا کاشته شدهاش، مشخص میشود. همه این ها چیزی را تشکیل میدهد که موقعیت واکنون بیش از پیش محیط زیست نامیده میشود.
.: Weblog Themes By Pichak :.