مدیریت شهری: رویکرد یکپارچه نگر
رونالد مک گیل (469-463، 1998، McGill) در مقاله خود با عنوان مدیریت شهری در کشورهای درحالتوسعه تشریح و توضیح بیشتر درباره مفهوم مدیریت شهری میدهد. مک گیل در ابتدا با طرح پرسش اشتُرن درباره اینکه آیا مدیریت شهری یک هدف عملیاتی، فرایند یا یک ساختار است؟ بعد از بررسی جامع تاریخی مفهوم مدیریت شهری و در پاسخ به پرسش طرحشده، سه بُعد کلیدی را بهعنوان اجزای سازنده تعریف مفهوم و رویکرد مدیریت شهری موضوع بحث قرار میدهد که پاسخ روشن به آنها میتوان تعریفی اقناعکننده از مدیریت شهری فراهم سازد. این سه بُعد که در قالب سه پرسش و چالش قابلطرح است عبارتاند از:
- اول، باید روشن شود چه کسی یا چیزی باید نیروی محرک و پیش راننده مدیریت شهری باشد؟
- دوم، باید این درک حاصل شود که پیچیدگی ذاتی سیستم شهر در برابر مدیریت جامع مقاومت خواهد کرد. برای این منظور باید یک رویکرد سازگار با ماهیت پیچیده سازمانی از نو تعریف گردد.
- سوم، تناقض و تضاد بالقوه بین نیروها و گرایشهای استراتژیک در مقیاس شهر و سرزندگی عملیاتی در سطح پروژه - که مک گیل آن را تفکیک برنامهریزی از اجرا میخواند- باید به طرز رضایت بخشی حال و رفع شود.
تفرق عملکردی در نظام اداره و مدیریت شهری
تفرق عملکردی زمانی به وقوع میپیوندد که در یک شهر یا قلمرو حکومتی خاص (مانند محدوده شهر یا شهرداری)، برنامهریزی و ارائه خدمات شهری در مورد کارکردها و وظایفی که ماهیتی محلی دارند بین چندین نهاد، سازمان و هیئت دیگر تقسیم شبهاست (1991، Barlow) ازجمله این نهادها و سازمانها میتوان به شهرداری، سازمانهای خاص خدماترسانی، مراجع و ارگانهای بخشی مانند شعب وزارتخانههای مسئول ارائه خدمات شهری (در ایران مانند مخابرات و نیرو و غیره)، مراجع برنامهریزی شهری و کلانشهری، حکومت کلانشهری (در صورت وجود) ف واحدهای حکومت استانی مانند فرمانداریها و بخشداریها اشاره کرد (2004، UN-Habitat). این نوع تفرق عملکردی در گستره شهر را میتوان تفرق نهادی و سازمانی نیز نامید. در حالت تعدد و تکثر نهادهای برنامهریز و اجرایی، ایجاد یکپارچگی بین سیاستهای مختلف و اثرات فضایی و محیطی آنها که از سوی چنین نهادهایی دنبال میشود به بزرگترین چالش نظامهای مدیریت و حکمروایی این پهنههای جغرافیایی بدل میشود.
مفهوم شهر از دیدگاه جغرافیایی
برای جغرافیدانان، قبل از هر چیز، شهر بهعنوان فضای جغرافیایی و در معنای اخص کلام فضای شهری مطرح است. فضایی که سکونتگاههای متمرکز انسانی را در بطن خود جایداده است. برای جغرافیدان شهر برحسب اشغال آگاهانه فضایی از طبیعت مفهوم پیدا میکند که بهمقتضای تکنیک متداول زمان، انسانها آن را در اختیار میگیرند و بر همین اساس اولین عاملی که مشخصکنندهی شهر است، موقعیت جغرافیایی و دومین عامل مقر و مکان و یا روشنتر، نشست گاه شهر است که موقعیت شهر میتواند آن را تقویت یا تضعیف نماید. برای جغرافیدانان، شهر فضای پویایی، رفتوآمد و حرکت انسانهاست و این فضا بایستی خود را با تکنیک دوران معاصر و وسایل نقلیه سازگار کند. علاوه بر این شهر فضای زیستی و سکونتی ویژهای است، خانههای شهر فشرده و بیشتر در ارتفاع ساخته میشوند و یکی از وجوه تمایز آن با روستا همین است. مرفولوژی بافت شهر بیانگر نقشه و طرح شهر است که اغلب به گونههای آشفته، شعاعی و یا شطرنجی دیده میشود. شخصیت شهر از قلب و بخش مرکزی مجتمع اولیهی شهر نشأت میگیرد، بخشی که جغرافیدانان به آن هستهی شهری میگویند که شکل یابی بناهای تاریخی آن سرآغاز تشکیل و معرف تاریخ شهر است. این هسته اگر تجدید حیاتی هم داشته باشد در جمع، ساختهوپرداختهی قرون و اعصار است.
مفهوم شبکهی شهری
شبکهی شهری به مجموعهای از شهرها گفته میشود که از فضای جغرافیایی نواحی مانند حلقههای زنجیرهای بههمپیوسته، شکلگرفتهاند و به علت رشد ناهماهنگ، پرتوافشانی متفاوتی روی ناحیه دارند. بافت حلقههای درشت و ضعیف این زنجیرهی شهری را باید شناخت و بر روابط متقابل بازرگانی، مالی، صنعتی، فرهنگی، توریستی و اداری شهرها در شبکه آگاهی یافت. مطالعهی شبکهی شهری که یکی از مباحث مهم شهرشناسی است، موجب میشود که بدانیم چگونه انسانها در فضای جغرافیایی معینی بر موانع ارتباطی و مبادلاتی خود فائق آمده و ماشین اقتصادی ناحیه به اتکای کدام دادهها به کار افتاده بر اثر تعدد نقش شهرهای موجود در شبکه، روابط پیچیدهی بین آنها در سطح ناحیه چگونه برقرارشده و نظم یافته است. بهطور مثال اگر شهر دارای نقش اداری است چگونه و به چه طریق بر شبکه فرمان میراند و بر آن تأثیر میگذارد و اگر نقش اقتصادی دارد چگونه تولید و به چه صورت مصرف میکند و سازمان مبادلاتی آنچه محدودهای را در برمیگیرد. بهعبارتدیگر بهتبع بافت شبکهی شهری ناحیه، عالیترین شکل حیات اجتماعی و فرهنگ و تمدن انسانی چگونه تجلییافته است.
مفهوم ژئومورفولوژی مناطق شهری
بررسی مشکلات مربوط به انتخاب مکان مناسب برای شهرها، چگونگی استقرار ساختمانها در داخل شهرها و آثار توسعهی شهر بر روی زمین شکلها و زمینهای اطراف و نظایر اینها، موضوعهای موردمطالعهی ژئومورفولوژی شهریاند (داگلاس، 1987).
بهعبارتدیگر ژئومورفولوژی شهری در جستجوی مناطقی است که شهر یا ساختمانهای درون آن، در زمینهای پایدار و کم آسیبپذیر مستقر شوند و از سوی دیگر با احداث آنها کمترین خسارت به زمین وارد شود. بیشتر زمین شکلها با محیط کنونیشان سازگاری نسبی دارند، اغلب آنها تحت شرایط اقلیمی و ژئومورفیک گذشته شکلگرفتهاند (مثلاً تحت شرایط یخچالی و مجاور یخچالی). این اشکال ممکن است تا زمانی که پوشیده از گیاه و درختان یا تحت تأثیر شرایط خاصی که آبهای حاصل از بارندگیها بر روی آنها زهکشی میشوند، پایدار بمانند. امام استقرار و گسترش شهر تغییرات عمدهای را در وضعیت طبیعی منطقهی استقرار خود به وجود میآورد. احتمالاً تپهها و دامنهها بریده و حفرشده و درهها و تالابها با مواد زائد انباشته میشوند؛ استخراج مصالح ساختمانی طبیعی مثل ماسه، شن، خاک رس و انواع سنگها، چهرهی طبیعت و همچنین چرخه طبیعی مواد در طبیعت را بر هم میزند. استفادهی نادرست از منابع و مواد معدنی در شهرها نیز تعادل آبهای سطحی و زیرزمینی را بر هم زده و سبب بروز مشکلاتی در شهرها میشود.
محدودیتهای ژئومورفولوژی برای توسعهی شهر
ساخت یک شهر چشمانداز جدیدی را با دیوارهای لخت بلند و سطوح هموار، باریک و طولانی به وجود میآورد که بعضیاوقات با آبراهههای مصنوعی یا طبیعی مستقیم یا توده آبهای تزئینی جدید قطع میشوند. ایجاد این وضعیت جدید سبب تغییر و تبدیل وسیعی در میزان مصرف انرژی، آب و مواد میشود که آثار آن تحریک و حتی تغییر فرایندهای ژئومورفولوژیک را موجب میشود.
باوجود چنین تغییراتی در میزان مصرف انرژی، آب و مواد که موجب فعال شدن فرایندهای ژئومورفولوژی میشود، چشمانداز جدید نیز نمیتواند بدون توجه به بخشی از چشماندازهای قبلی ایجاد شود. هرکسی که در خرید قطعه زمینی برای ساخت خانه، کارخانه، مدرسه، بیمارستان یا ادارهای است، میخواهد بداند که آن قطعه زمین برای توسعهی منظورهای یادشده مناسب است یا خیر. مناسب بودن زمین با عوارض متنوع زمین و ویژگیهای خاک تعیین میشود.
نظریات مؤثر در پیدایش پارادایم فضایی
آثار اولیهی منتشرشده در این زمینهی بیشتر تحت تأثیر این نظریات اساسی قرار داشت که عبارتاند از:
الف- نظریهی مکانیابی کشاورزی «وان تونن»
وان تونن در سال 1826، کتاب خود را تحت عنوان «سرزمین منزویشده» تألیف کرد. او درواقع مدلی اصولی و قیاسی در توجیه کاربری زمینهای کشاورزی و با استفاده از تحلیلهای اقتصادی و ریاضی ارائه کرد. جنبههای فاصله، رقابت و بهرهی موقعیتی مهمترین عوامل بنیادی در تجزیهوتحلیل وی محسوب میشوند. فن تونن در این بررسی به نتایج چهارگانه دستیافت که عبارت بودند از:
1- بین بهرهی موقعیتی و هزینههای حملونقل رابطهای معکوس موجود دارد؛
2- کشاورزی تجاری بر روی یک جلگهی متجانس نسبت به یک شهر بازاری منزویشده و مرکز آن محدودیتی وجود دارد؛
3- ارزشهای زمین و تراکم استفاده از آن بهسوی بازار افزایش مییابد؛
4- انواع محصولات باهم رقابت میکنند و براساس اصل بالاترین بهرهی اقتصادی شکل میگیرند.
.: Weblog Themes By Pichak :.